همواره جامعه تحت تأثیر عوامل مختلف در حال تغییر است و این تغییرات بر همه ابعاد زندگی ازجمله فرهنگ اثر میگذارد؛ بنابراین زمانی که تغییری ایجاد میشود نیاز به منطبق شدن و هماهنگی هست. شکلگیری کالبد معماری در ایران، علاوه بر سابقه طولانی با آثار قابلتوجه، متأثر از تحولا أکثر
همواره جامعه تحت تأثیر عوامل مختلف در حال تغییر است و این تغییرات بر همه ابعاد زندگی ازجمله فرهنگ اثر میگذارد؛ بنابراین زمانی که تغییری ایجاد میشود نیاز به منطبق شدن و هماهنگی هست. شکلگیری کالبد معماری در ایران، علاوه بر سابقه طولانی با آثار قابلتوجه، متأثر از تحولات، سریع و چندبعدی قرن بیستم بوده است. به شکلی که گاهاً تقابل میان آنچه بوده است و آن سویی که میخواهد برود باعث شده است تا در دورههایی سردرگمی در جهت حرکت به وجود بیاید. هدف از این مقاله بررسی مؤلفههای مؤثر در شکلگیری معماری معاصر ایران مبتنی بر تغییرات اجتماعی است. روش تحقیق در این پژوهش، کیفی و بنا به هدف تحلیلی- تاریخی است. تحقیق تحلیل محتوا شامل سه مرحله است: مرحله اول آمادهسازی و سازماندهی است. مرحله دوم بررسی مواد و پیامها است. این مرحله شامل رمزگذاری دادهها و دستهبندی آنها است. مرحله سوم پردازش دادههای استخراجشده و درنهایت نتیجهگیری میباشد. این مراحل توسط نرمافزار MAXQDA انجام شده است. در مرحله آخر با توجه مؤلفهها پژوهش به تولید گرافها پرداخته میشود. در این خصوص، گفی یکی از نمونه برنامههای قابلتوجه است. نتایج پژوهش نشان میدهد تغییرات اجتماعی، در طول زمان بر شکلگیری معماری معاصر ایران بسیار مؤثر بوده است. معیارهایی چون: سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اقلیمی و محیطزیست در هر دوره زمانی بهصورت مشخصی در شکلگیری معماری معاصر ایران نقشآفرینی کرده است.
تفاصيل المقالة
اصطلاح «دیالکتیک فضا» در معماری به تضادها و تقابلهایی اشاره دارد که در فضاها وجود دارد. این تضادها میتوانند شامل مواردی مانند روشنایی و تاریکی، فشردگی و فضایی بودن، جنبههای متقابل مثل داخلی و خارجی و... باشند. این مفهوم در معماری، بیشتر به طراحی فضاها و نحوه تأثیرگذا أکثر
اصطلاح «دیالکتیک فضا» در معماری به تضادها و تقابلهایی اشاره دارد که در فضاها وجود دارد. این تضادها میتوانند شامل مواردی مانند روشنایی و تاریکی، فشردگی و فضایی بودن، جنبههای متقابل مثل داخلی و خارجی و... باشند. این مفهوم در معماری، بیشتر به طراحی فضاها و نحوه تأثیرگذاری آنها بر رفتار و احساسات انسانها میپردازد. یکی از مهمترین گزارههای پرتکرار در مفهوم دیالکتیک فضا، تعادل میان تضادها است. در طراحی فضاها، تلاش برای ایجاد تعادل بین عناصر مختلفی مانند روشنایی و تاریکی، فضای باز و بسته، فضای داخلی و خارجی و... بهعنوان یکی از اصول اساسی در نظر گرفته میشود. این تعادل میتواند به تعادل در روحیه و احساسات افراد کمک کند و فضا را برای استفاده بهینه از آنان فراهم کند. یکی دیگر از گزارههای مهم دیالکتیک فضا، تداخل و تعامل بین عناصر مختلف است. فضاها با ایجاد تداخل و تعامل بین مؤلفههای مختلف میتوانند جذابیت بیشتری داشته باشند. بهعبارتدیگر، فضاها با تنوع و تعدد عوامل، بیشترین تأثیر را بر رفتار و احساسات افراد دارند و این تعاملها میتواند به وجود آورنده جوانب جذاب و پویایی در فضاها باشد. یکی از دیگر گزارههای پرتکرار، پیوند با محیط است. فضاها باید قادر باشند با محیط اطراف خود پیوند برقرار کنند و ارتباط مثبتی با آن داشته باشند. این ارتباط میتواند از طریق استفاده از مناظر طبیعی، ارتباط با فضاهای مجاور یا حتی ادغام با فضاهای شهری انجام شود. با توجه به این گزارههای پرتکرار، طراحان معماری میتوانند فضاهایی را ایجاد کنند که تأثیرگذاری بیشتری بر رفتار و احساسات ساکنان داشته باشند و فضاهایی دارای جذابیت و تنوع بیشتری باشند. این اصول به طراحان کمک میکند تا فضاهایی باکیفیت و مناسب برای زندگی و کار انسانها ایجاد کنند.
تفاصيل المقالة